ماجرای اخراج استیو جابز از اپل ، قسمت مهمی از تاریخچه این کمپانی را توصیف میکند. او پس از اجرای یک کودتای نافرجام در هیئت مدیره، از اپل اخراج شد. ظهور، سقوط و بازگشت استیو جابز بخش بزرگی از افسانه بنیانگذار اپل را تشکیل میدهد. استیو جابز در سال 1985 و پس
از اجرای یک کودتای نافرجام در هیئت مدیره، از شرکت خودش (اپل) اخراج شد. تصمیم سرنوشتساز استیو جابز در این زمان، بسیار بسیار قابل توجه و آموزنده است. در پی اخراج استیو جابز از اپل ، او تمرکز خود را بر روی استارتآپ جدید خود گذاشت و شرکت کامپیوتری جدید NeXT را راهاندازی کرد. تجارت جدید استیو جابز، بعدها از سوی مقامات اپل مورد توجه قرار گرفت و در نهایت توسط همین کمپانی خریداری شد.
مدتی بعد از این اتفاقات، او به مدیرعامل موقت و سپس به عنوان مدیرعامل دائمی این شرکت انتخاب شد. اخراج استیو جابز از اپل و بازگشت دوباره به این شرکت، اپل را به سمت موفقیت امروزی آن سوق داد. واقعیت این ماجرا نیز در نوع خود بسیار جالب است، از این جهت تصمیم گرفتهایم خلاصهای از داستان این رویداد را خدمت شما عزیزان بازگو کنیم.
شرکت اپل در سال 1976 میلادی توسط استیو جابز (Steve Jobs) و استیو وزنیاک (Steve Wozniak) تاسیس شد. جابز، مرد ایدهها بود و مسائل مرتبط با کسب و کار را مدیریت میکرد و در مقابل، وزنیاک اولین مهندس این کمپانی بود. با این وجود هیچکدام از این دو جوان، تجربه اداره یک کمپانی را در کارنامه خود نداشتند.
مایک مارکولا (Mike Markkula) به عنوان یکی از اولین سرمایهگذاران و کارمندان اپل، معتقد بود که استیو جابز و یا استیو وزنیاک توانایی لازم برای اداره این کمپانی را ندارند. از این جهت، او دوست خود یعنی مایکل اسکات (Michael Scott) که تجربه بسیاری در فعالیتهای مدیریتی داشت را به عنوان مدیرعامل اپل معرفی کرد. اسکات اولین مدیرعامل رسمی کمپانی اپل بود که در سرانجام در سال 1981 و بعد از عرضه اولیه سهام شرکت اپل، از سمت خود کنارهگیری کرد. با استعفای اسکات، مایک مارکولا تصمیم گرفت در مقام مدیرعامل جدید اپل، خودش اداره امور را به دست بگیرد.
در سال 1983 میلادی استیو جابز علاقمند بود که مدیرعامل شود، اما هیئت مدیره با این تصمیم مخالف بودند. از این جهت جایز تصمیم گرفت مدیرعامل وقت کمپانی پپسیکولا یعنی جان اسکالی (John Sculley) را برای مدیریت شرکت اپل به استخدام درآورد. او در جملهای تاریخی جان اسکالی را مخاطب خود قرار داد و گفت:
آیا میخواهی که باقی عمر خود را نیز صرف فروش آب و شکر کنی؟ یا اینکه با پیوستن به اپل، ما را در تغییر دادن دنیا همراهی خواهی کرد؟
مشکل اساسی این بود که استیو جابز به شهرت بزرگی دست یافته بود و همین امر، همکاری با او را مشکل میکرد. جابز در زمینه جزئیات بسیار حساس بود و در موارد زیادی با تعیین ضرب العجل برای اعضای تیم خود، به احساسات افراد ضربه میزد.
در سال 1985 و با کمکهای جابز، کمپانی اپل موفق به عرضه کامپیوترهای لیسا (Lisa) شد. کامپیوتر لیسا ، اولین رایانه شخصی با رابط گرافیکی (GUI) در سراسر جهان بود، اما با این وجود استقبال خوبی از آن صورت نگرفت. پروژه بعدی جابز یعنی کامپیوترهای مکینتاش به فروش بهتری دست پیدا کردند، اما همچنین سهم بزرگی از بازار در اختیار کمپانی آیبیآم (IBM) قرار داشت.
جان اسکالی تصمیم گرفت بنیانگذار اپل را از گروه مکینتایش جدا سازد و در مقابل، استیو جابز نیز نزد هیئت مدیره رفت؛ اما اعضای هیئت مدیره نیز در این زمینه حامی اسکالی بودند.
این درست همان جاییست که داستان دو روایت مختلف را پیدا میکند. استیو جابز به صورت عمومی اعلام کرد که هیئت مدیره او را از اپل اخراج کردهاند. اما در مقابل، جان اسکالی اظهار کرد که او خودش پس از افزایش قیمت نهایی مکینتاش، از سمت خود استعفا کرده است.
جابز با خروج از اپل، کمپانی جدیدی را تحت عنوان نکست (NeXT) تاسیس کرد که بر تولید کامپیوترهای شخصی تمرکز داشت. با وجود اینکه کامپیوترهای نکست از لحاظ فنی دارای قدرتهای فوقالعادهای نسبت به رقبای خود بودند، قیمت آنان بسیار بالا بود و از این جهت فروش به آهستگی پیش میرفت.
در همین حال، جان اسکالی نیز آغازی مهم را برای دوران بعد از جابز در نظر گرفته بود. در سال 1991 میلادی، کمپانی اپل سیستمعامل جدیدی تحت عنوان سیستم 7 (System 7) را معرفی کرد که برای اولین بار محیط مک را به صورت رنگی به نمایش میگذاشت. در این زمان اپل همچنین از لپ تاپ پاوربوک (PowerBook) رونمایی کرد.
طولی نکشید که رفته رفته کمپانی اپل تمرکز پیشین خود را از دست داد. کمپانی اپل که در این دوره توسط جان اسکالی مدیریت میشد، شکستهایی را متحمل شد که از یکی از مهمترین آنان، دستگاه تشخیص دستخط نیوتون مسیجپد (Newton MessagePad) بود که به درستی کار نمیکرد.
بزرگترین اشتباه جان اسکالی که سرانجام منجر به خروج او از کمپانی اپل شد را میتوان به نسل جدیدی از پردازندهها تحت عنوان پاور پیسی (PowerPC) نسبت داد. تولید این نسل جدید از پردازندهها توسط اپل، هزینه بسیاری را به آنان تحمیل میکرد و قیمت کامپیوترهای مک را به شکل قابل توجهی افزایش میداد. این در حالی بود که پردازندههای ارزان قیمت x86 کمپانی اینتل، محبوبیت بسیاری داشت. وقوع چنین رویدادهایی منجر به خروج همیشگی جان اسکالی از کمپانی اپل شد.
کمی بعد با کاهش درآمدهای اپل، مایکل اسپیندلر (Michael Spindler) به عنوان یکی از قدیمیترین کارمندان اپل جایگزین اسکالی شد. پس از آنکه مذاکرات او با شرکتهای آیبیآم (IBM)، سان میکروسیستم (Sun Microsystems) و فیلیپس (Philips) شکست خورد، هیئت مدیره او را نیز از مقام مدیریت شرکت برکنار کردند.
گیل آملیو (Gil Amelio) در سال 1996 به عنوان جایگزین اسپیندلر انتخاب شد. او کمپانی NeXT را در اوایل سال 1997 به قیمت 429 میلیون دلار خریداری کرد و این به معنای بازگشت استیو جابز به شرکت اپل بود.
در ماه ژوئن سال 1997، فردی ناشناس 1.5 میلیون از سهام اپل را به فروش رساند و همین حرکت باعث شد ارزش سهام اپل در طول 12 سال گذشته به کمترین مقدار خود برسد. در پی این رویداد، جابز توانست هیئت مدیره را متقاعد کند که او را مدیرعامل موقت معرفی کرده و آملیو را از اپل اخراج کنند.
ماجرای اخراج استیو جابز از اپل و بازگشت دوباره به این شرکت یکی از ماندگارترین اتفاقات تاریخ این کمپانی به شمار میرود. پس از مدتی، جابز اعتراف کرد که او همان شخصی بود که سهام اپل را به فروش رسانده و در واقع این استیو جابز بود که با اجرای حرکتی هوشمندانه، مقدمات اخراج آملیو را فراهم کرد.
در آگوست همان سال، استیو جابز تغییرات بسیاری را در اپل کلید زد که از مهمترین آنان میتوان به روی کار آوردن هیئت مدیرهای جدید اشاره کرد. با اجرای تغییرات بود که سرانجام استیو جابز و رقیبه دیرینهاش یعنی بیل گیتس (Bill Gates) با همدیگر صلح کردند و در پی آن، مایکروسافت از سرمایهگذاری 150 میلیون دلاری بر روی اپل خبر داد.
در سال 1998 و با معرفی کامپیوترهای آیمک (iMac)، چرخه مالی اپل تقویت شد و سرانجام در سال 2000، عبارت «موقت» از عنوان مدیریتی جابز برداشته شد و او را رسما به عنوان مدیرعامل اپل معرفی کرد. اینگونه بود که با اخراج استیو جابز از اپل و بازگشت دوباره به این شرکت، برگ جدیدی از تاریخ دنیای تکنولوژی رقم خورد.
منبع: gadgetnews