بیشتر بخوانید
خودروها همانقدر که سریع هستند، به سرعت هم تغییر میکنند. جادهها هر روز شاهد ویراژ دادن خودروهای جدیدی هستند که هم در جاده و هم در فناوری قدیمیها را جا میگذارند. اما نام چند خودرو در هر دورهی تاریخی به عنوان حکمران جادهها ثبت میشود. «دنیل بنت» (Daniel Bennett) پشت فرمان چندین خودرو نشسته تا سلطان آینده جادهها را پیدا کند و به نظرش آنها را یافته است.
بی ام دبلیو i8
بی ام دبلیو همیشه بی ام دبلیو است. این قاعده در طراحی BMWi8 هم رعایت شده، بدین ترتیب حاصل کار به خوبی معرف اصالت این خودرو است. یک خودروی اصیل که بر خلاف سایر خودروهای مفهومی، ویژگیهای تخیلی خود را پس از ورود به بازار حفظ کرده است. ویژگیهایی مثل دربهای بال مانندی که به بالا باز میشوند و بالچهی انتها که جریان هوا را بر روی بدنه منظم میکند، به همراه رنگ آبی به کار رفته برای تاکید بر هیبرید الکتریکی بودن این خودرو، یک ظاهر فوقالعاده را خلق میکنند. البته این ظاهر زیبا، کمترین جذابیت BMWi8 محسوب میشود.
زیر کاپوت این خودرو یک موتور الکتریکی قرار گرفته که ۱۲۹ اسب بخار توان را به چرخهای جلو میرساند. چرخهای عقب هم به یک موتور ۱/۵ لیتری متصل هستند که درست پشت اتاق نصب شده و با تمام کوچکی، قدرت خارقالعادهای معادل ۲۲۸ اسب بخار تولید میکند. جایی در پشت خودرو یک ژنراتور کوچک الکتریکی هم نصب شده که هنگام ترمزگیری انرژی حرکتی را به الکتریسیته تبدیل کرده و از آن برای شارژ کردن باتریهای لیتیومی بهره میگیرد. این معجون از موتورها، وزن بسیار سنگینی دارد، به همین علت طراحان برای ساخت دربها و اتاق از ماده کامپوزیتی فیبر کربن استفاده کردهاند که ۳۰ درصد از آلومینیوم سبکتر است. این فناوری در کاهش مصرف سوخت بسیار موثر بوده است به گونهای که BMWi8 طی یک رانندگی معمولی، در هر ۱۰۰ کیلومتر تنها ۲/۳ لیتر بنزین مصرف میکند. اما با قرار دادن دنده در حالت اسپرت، روی دیگر سکه نمایان و خودرو با تمام قوا آماده شتابگیری میشود که در این حالت مصرف بنزین میتواند حتی به بیش از ۷ لیتر در هر صد کیلومتر نیز برسد.
این خودرو مجهز به یک موتور الکتریکی با توان ۱۲۹ اسب بخار و یک موتور بنزینی ۱/۵ لیتری است
با قرار دادن خودرو در حالت اسپرت، نور چراغهای روی دکمههای داخل خودرو به رنگ قرمز درآمده و صدای غرش موتور بنزینی از پشت سر بلند میشود. شاید ظاهر ماجرا چندان شما را متعجب نکند اما با فشار دادن پا روی پدال تفاوتها آشکار میشود. در این هنگام موتور بنزینی، تمام قدرت خود را روی چرخهای عقب اعمال میکند و در همین حال، موتور الکتریکی نیز چرخهای جلو را به حرکت وا میدارد. بهترین توان موتورهای بنزینی در یک محدوده خاصی از دور موتور حاصل میشود و خارج از این محدوده ناگهان توان افت میکند اما در BMWi8 موتور الکتریکی خلاء توان را در خارج از این محدوده پر میکند. این ویژگی بینظیر است، با این وجود هنوز هم چیزهای دیگری برای حیرت کردن هست. BMWi8 به عنوان یکی از قدرتمندترین خودروهای اسپرت، آلودگی بسیار کمی در حد ۴۹ گرم دی اکسید کربن بر کیلومتر تولید میکند و این یعنی نیاز نیست که بابت تولید آلودگی در شهری مثل لندن مالیات اضافه بپردازید.
مرسدس کلاس S
فکرمیکردم ساعت یازده شب به بعد خیابانهای لندن خلوت باشد، اما اینطور نبود. ساعتها رانندگی در ترافیک فرصتی را پیش آورد تا با برخی ویژگیهای لذت بخش خودروی «مرسدس کلاس اس» آشنا شوم. در حالیکه هوای یونیزه شده و پاک را که از کانالهای تهویه خودرو بیرون میآمد استنشاق میکردم، با فشار دکمهای صندلی من به یک ماساژور حرفهای تبدیل شد که با روش “ماساژ سنگ داغ” خستگیام را از تن بیرون کرد. بعد از یک ماساژ داغ حسابی، یک شیشه نوشابه خنک که در یخچال کوچک بین صندلیهای عقب گذاشتهام، میتواند عیش ما را تکمیل کند. البته هیچ چیز درچنین ترافیکی مثل یک چای داغ به آدم نمیچسبد. پس نگاهی به نگهدارنده لیوان خودرو انداختم که هر چند قابلیتهای یک سماور خانگی را ندارد اما در حد خودش چایساز خوبی است، حقیقت آنکه کمتر خودرویی را میشناسم که از امکاناتی بیش از آنچه در “مرسدس کلاس اس” کار گذاشته شده، برخوردار باشد.
کمتر خودرویی امکاناتی نظیر آنچه در مرسدس کلاس S هست را دارد
بعد از پشت سر گذاشتن ترافیک، با فشردن دکمه «دیسترونیک»(Distronic) هدایت خودرو را به دوربینهای خودش سپردم. در این حالت خودرو به صورت خودکار بین خطوط سفید اتوبان حرکت میکند و اگر دوربین احتمال دهد که عابری قصد رد شدن از عرض خیابان را دارد، نشاندهنده روی داشبورد شروع به چشمک زدن میکند. خوشبختانه هیچ عابری امشب اینجا نیست و من نیازی به تغییر خط ندارم اما خواب بر من غالب شده و فرمان بیاختیار، کم کم به سویی میچرخد. به محض اینکه چرخ خودرو روی خط سفید میرود، خودرو کنترل را به دست گرفته و به میان خطوط باز میگردد. ضمن آنکه از من مودبانه سئوال میکند که آیا نیاز به استراحت دارم؟ نمیدانم، شاید داشته باشم.
در نزدیکی «آمرشام» (Amersham)، که مقصد من بود، از بزرگراه خارج شده و در مسیر عادی قرار گرفتم، جایی که یک گوزن زرد روی جاده، آسوده و بیخیال ایستاده بود. اما به لطف نور قدرتمند چراغهای «ال ای دی» منطبق شونده، در تاریکی موفق شدم سوسوی نوری که از چشمانش باز میتابید را تشخیص دهم و این در حالی بود که سامانه دید در شب مرتبا درباره خطر پیش رو به من هشدار میداد. بالاخره به مقصد رسیدم و رانندگی من با این خودرو به پایان رسید اما نفهمیدم که من بیشتر رانندگی کردم یا خودرو؟ به هر حال من که از دست فرمان این خودرو راضی هستم.
تسلا مدل S
شرکت تسلا نشان داده که ساخت یک خودروی تمام برقی لزوما به معنای فدا کردن ویژگیهای خودرو نیست، البته ممکن است برد ۳۵۵ کیلومتری برای برخی خوشایند نباشد، اما برای اغلب مردم کافی است به ویژه آنکه سوپرشارژر جدید این شرکت قادر است تنها در نیم ساعت باتریهای خودرو را به طور کامل پر کند. البته نباید از این موضوع گذشت که بخش انتقال قدرت خودروی تسلا نتوانست نظر مرا چندان به خود جلب کند. اما چیزی که برای من بسیار جذاب بود، نحوه بهبود این خودرو در گذر زمان است.
پس از خرید یک خودروی بنزینی معمولی، جز تغییراتی در حد رینگ و لاستیک یا کمی دستکاری در موتور کار دیگری نمیتوان کرد اما خودروی تسلا حکایت دیگری است. رایانه مرکزی این خودرو به تمامی بخشهای آن احاطه دارد و این بدان معنی است که وقتی شما در یک خواب عمیق شبانه هستید، مهندسان شرکت میتوانند با استفاده از اینترنت 3G خودرو، بستههای نرمافزاری ارتقاء را روی خودرو بارگذاری کنند نتیجه آنکه فردا صبح شما سوار بر ماشینی خواهید شد که نسبت به روز گذشته بهتر شده است.
ارتقاءهای انجام شده، سطحی نیستند. به طور مثال مدتی پیش بسته ارتقاء، تحت عنوان ترمز اضطراری خودکار برای مدل S تهیه شد که به خودرو این قابلیت را اضافه میکند که بتواند احتمال برخورد شما با هر چیزی را تشخیص دهد. همچنین میتوان به بسته ارتقاء دیگری اشاره کرد که تحت عنوان حالت «ولت مود» (Valet Mode) نامیده میشود. این ارتقا برای این انجام شد که صاحب خودرو بتواند برای رانندگان مختلف دسترسیهای مشخصی به اطلاعات شخصی مثل آدرسهای ذخیره شده در سامانه موقعیت یابی یا محدودیتهای مختلفی در عملکرد خودرو مثل حداکثر سرعت یا توان تعریف کند که خدای ناکرده دختر من که تازه رانندگی یاد گرفته و گاهی هوس تسلا سواری به سرش میزند، با جوانی کردن و سرعت رفتن بلایی به سر خودش و دیگران نیاورد. اما بهترین ارتقاء انجام شده روی خودروها، از آن دسته ارتقاء هایی هستند که توانستهاند با الگوریتمهای جدید شتاب صفر تا صد خودرو را یک دهم ثانیه بهبود دهد.
این ارتقاءها در برابر آنچه وعده داده شده است چیزی نیستند. قرار است به زودی ارتقاء جدیدی برای این خودرو تهیه شود که به موجب آن، امکان هدایت خودرو به صورت خودکار در بزرگراهها فراهم شود. علاوه بر این در ارتقاء دیگری قرار است با فراخواندن خودرو مانند “اسب زورو”، تسلای شما به صورت خودکار از پارکینگ خارج شده و در جلوی شما ترمز بزند. این ارتقاءها همگی در راستای خودکارسازی کامل خودروهای تسلا است که “ایلان ماسک” (Elon Musk) خالق این ایده برای عملی کردن آن منتظر رفع موانع قانونی استفاده از آن است. اما سئوال اینجاست که چرا سایر خودروها از قابلیت ارتقاء به این صورت برخوردار نیستند.
در ارتقاء نرم افزاری این خودرو، این خودرو میتواند مثل اسب “زوزو” به صورت خودکار از پارکینک خارج شود و جلوی پای شما ترمز بزند!
آئودی TT
در نگاه اول، با دیدن این خودروی کوچک اسپرت ممکن است تصور کنید که به همین اندازه ویژگیهای آئودی آب رفته است. اما ظاهر این خودرو در واقع نمایانگر یک خودروی باهوش کوچک است. در تمام خودروهایی که تا کنون گفته شد هر چند ویژگیها و امکانات آنها بسیار جذاب و هیجان انگیز است اما اینهمه امکانات و دکمه و کلید، سرگیجه آور است و میتواند موجب حواس پرتی راننده شود. این در حالی است که در این خودرو چیزی به نام “کاکپیت مجازی” (virtual cockpit) تعبیه شده که با کمک آن به تمام امکانات و تنظیمات مختلف تنها از یک کنسول مرکزی نه چندان عریض و طویل دسترسی پیدا میکنید.
این خودرو دارای نوعی کاکپیت مجازی است که از طریق آن میتوانید به همهی تنظیمات خودرو دست یابید
این کنسول در واقع یک نمایشگر ال سی دی «LCD» است که پشت فرمان نصب شده و تقریبا مثل یک آیپد عمل میکند. این نمایشگر به تناسب آنچه شما نیاز دارید اطلاعات را به نمایش در می آورد به طور مثال وقتی مایلید از ناوبری ماهوارهای برای پیدا کردن مسیر استفاده کنید، نشاندهندههای دور موتور و سرعت خودرو کوچک شده و در حاشیه نمایشگر قرار میگیرند. بدین ترتیب فضای کافی برای نقشه ناوبری روی نمایشگر فراهم شده و دیگر نیازی به استفاده از یک نمایشگر جداگانه برای ناوبری نیست.
استفاده از یک نمایشگر چند منظوره به جای صفحه معمولی نشاندهندههای پشت فرمان این امکان را فراهم میآورد تا بین امکانات مختلف خودرو و تنظیمات آنها دائما بچرخید بدون آنکه حواستان از جاده پرت شود. پس وقت رانندگی با این خودرو هیچوقت نگران نباشید که مثلا به خاطر خاموش کردن تهویه در سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت جانتان به خطر بیفتد.
به جز این مورد، ظریف کاریهای بسیار دیگر به کار رفته در این خودرو موجب شده تا سرجمع احساس کنید آئودی TT به طور قابل توجهی با دیگران متفاوت است. به طور مثال پوشش داشبورد به گونهای با فرمان هماهنگ شده که اجازه نمیدهد هیچ اطلاعاتی توسط فرمان از دید شما پنهان شود. همچنین دکمهها هر چند با فاصله زیاد اما در محل بسیار مناسبی قرار گرفتهاند تا مجبور نباشید برای پیدا کردن آنها نگاهتان را از جاده بردارید. به طور مثال دمای سیستم تهویه را میتوانید با خود فن تنظیم کنید، یا اینکه میتوان به بخشی از فرمان اشاره کرد که سطح لمسی روی آن تعبیه شده تا شما با انگشتان خود بتوانید میان آدرسها یا مخاطبین بگردید. هر چند این چیزها ممکن است به نظر موضوعات جزئی بیایند اما مرا طی رانندگی به بریستول متقاعد کردند که این خودرو در میان تمام خودروهایی که تا کنون سوار شدهام از بهترین طراحی داخلی برخوردار است.
تویوتا iRoad
ترافیک، معضلیست که هیچ خودرویی تا به حال برای کمک به حل آن طراحی نشده است. این در حالیست که خیابانها در شهرهای بزرگ جهان هر روز شلوغتر از دیروز میشوند. بر اساس مطالعاتی که در سال ۲۰۱۴ توسط مرکز تحقیقات اقتصاد و تجارت صورت پذیرفت، محاسبه شد که خودروسوارن لندنی سرجمع ۴ روز در سال را پشت ترافیک تلف میکنند که این امر طی ۱۵ سال، هزینهای معادل ۳۰۰ میلیارد پوند را به باد هوا میدهد.
راه حل شرکت تویوتا برای این مسئله، خودوری سه چرخ i-road است. یک خودروی الکتریکی با حداکثر سرعت ۶۰ کیلومتر بر ساعت و برد ۵۰ کیلومتر. البته قرار نیست با این خودرو همه جا بروید، بلکه ایده آن است که با خودروی خود تا نزدیکی محلههای شلوغ بیایید و سپس آن را همانجا پارک کرده و یکی از i-road ها را از همانجا بردارید و به عمق شلوغی نفوذ کنید. هر چند از این ایده نمیتوان انتظار معجزه داشت اما به نظر معقول میرسد.
برخلاف ظاهر عجیب و غریب تخیلی داخل i-road بسیار ساده و معمولی است، درست مانند تمام خودروهای چهار چرخ دیگر، اما عملکرد این خودرو کاملا متفاوت است. با چرخش فرمان به چپ یا راست، کل خودرو خم میشود درست مثل کاری که اسکیت بازان سرعت انجام داده و سعی میکنند در هنگام تغییر جهت، وزن خود را هر چه بیشتر به گوشهای منتقل کنند که به آن سمت در حال پیچیدن هستند. البته بر خلاف آنها، رانندگان i-road لازم نیست نگران چپ کردن باشند چرا که این خودرو با کمک ژیروسکوپ و حسگرهای اینرسی تعبیه شده در آن میزان مجاز کج شدن بدنه را به صورت خودکار محاسبه کرده و. بر اساس آن، سیستم تعلیق با کم کردن ارتفاع خودرو در یک سمت و زیاد کردن ارتفاع در سمت دیگر این میزان کجی را در هنگام پیچیدن ایجاد میکند. عمل تغییر جهت در واقع با چرخ عقب انجام میشود و چنین بدعتی، امکان دور زدن در یک دایره بسیار کوچک را فراهم میکند. کمی دیوانگی به نظر میرسد، اما سه دقیقه ویراژ دادن میان خودروها در «گرنوبل» (Grenoble) تنها جایی در اروپا که میتوان این خودرو را راند باعث شد عاشقش بشوم.
با چرخش این خودرو به راست و چپ، کل خودرو خم میشود. درست مثل اسکی بازان
فرض کنید تمام خیابانها پر شود از i-road ، ترافیک و آلودگی ناپدید میشوند و سکوتی آرامش بخشی در نبود صدای موتورهای بنزینی بر شهر حکمفرما میشود. این دقیقا چیزی است که در گرنوبل امتحان میکنند. شما میتوانید با ۳ یورو برای یک ربع i-road را اجاره کنید و بعد از آن هم هر یک ربع، یک یوروی ناقابل از شما میگیرند. متاسفانه i-road هنوز در حد یک طرح مفهومی است و به نظر نمیرسد به این زودیها شاهد این خودروها در بریستول باشیم اما تویوتا گفته است که به پیشبرد برنامه i-road متعهد است پس باید امیدوار بود.
منبع: mag.digikala.com