بیشتر بخوانید
نشریهی ساینس در وبسایت خود، گزارشی به نام «Saving Iran’s great salt lake» منتشر کرده است. در این گزارش سعی شده وضعیت کنونی دریاچهی ارومیه، علت خشک شدن و راه حلهای نجات، به صورت اجمالی بررسی شود. این گزارش را «ریچارد استون» (Richard Stone)، از نویسندگان حوزهی بینالمللی ساینس تهیه کرده است. گزارشگر به ایران سفر کرده، از نزدیک دریاچهی ارومیه را دیده و با افراد مختلف مصاحبه کرده است. در ادامه این گزارش را میخوانیم.
دریاچهی ارومیه از تشنگی میمیرد. «حسین آخانی» گیاهشناس و استاد دانشگاه تهران است. او با تاسف دربارهی گذشتهی دریاچهی ارومیه میگوید: «پانزده سال پیش، ساحل دریاچه اینجا بود. هر بار که به دریاچه برمیگردم، آب بیشتر پسروی کرده است.» دریاچهی ارومیه، در شمالغرب ایران و بین استانهای آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی قرار دارد. زمانی نه چندان دور، ارومیه ۶امین دریاچهی نمک بزرگ زمین بود و مساحتی در حدود ۵ هزار و ۲۰۰ کیلومتر مربع را در بر میگرفت. این دریاچه کمی بزرگتر از «دریاچهی نمک بزرگ» (Great salt lake) در ایالت یوتای آمریکا بود. زمانی نه چندان دور، فلامینگوها، اگرتها و دیگر پرندگان آبزی برای تغذیه از آرتمیاها اینجا میآمدند. ساحل دریاچهی ارومیه پر بود از توریستهایی که برای آبتنی میآمدند و اعتقاد داشتند آب دریاچه برای سلامتی آنها مفید است. ولی حالا، اندازهی نگین فیروزهای شمال غرب ایران به ۱۰ درصد مقدار بیشینهاش رسیده است. دریاچههای نمک، مثل ریههای انسان منبسط و منقبض میشوند. آنها در فصلهای پربارش سال، بزرگ و در فصلهای کم بارش، کوچک میشوند. ولی انقباض سال ۲۰۱۴ ارومیه مثل سالهای قبل نبود، ارومیه در حال مردن است.
زمانی نه چندان دور، دریاچهی ارومیه ۶امین دریاچهی نمک بزرگ دنیا بود
اکولوژیستی آمریکایی به نام «برد ماردن» (Brad Marden) میگوید: «مشکل دریاچهی ارومیه، یک فاجعهی واقعا بزرگ است.» برد ماردن یکی از چند کارشناس آمریکاییست که در ماه مارس ۲۰۱۴ به تهران سفر کردند تا در جلسات همفکری برای نجات دریاچهی ارومیه شرکت کنند. این جلسات را سازمان محیطزیست ایران و برنامهی عمران سازمال ملل متحد (UNDP) ترتیب داده بودند. درست مثل دریاچهی «آرال» در آسیای مرکزی، دریاچهی ارومیه تبدیل به بیابانی از نمک شده است و گرد و غبار سمی آن، مردم و کشاورزی منطقه را تهدید میکند. حیات وحش آنجا، از جمله آرتمیای بومی ارومیه در حال نابود شدن است.
بعضی از مسئولین ایرانی سعی میکنند تقصیر را به گردن آب و هوا، خشکسالی و افزایش دمای کرهی زمین بیندازند. ولی عدهای دیگر، سیاستهای عمرانی و زیستمحیطی نادرست را دلیل این فاجعه میدانند. «سروش سروشیان»، مدیر مرکز هیدرومتئورولوژی و سنجش از دور دانشگاه کالیفرنیا در ارواین میگوید: «سوء مدیریت در حوزهی آبریز، نقش مهمی در از بین رفتن دریاچه داشته است.» کارشناسان ایرانی میگویند: «در این منطقه سه رودخانه وجود دارد که حدود ۹۰ درصد آب دریاچه را تامین میکنند. برای استحصال برق و تامین آب کشاورزی، بر روی هر سهی آنّها سد زدهاند. در ضمن ذخیرهی آب سفرهّهای زیرزمینی تقریبا تمام شده است. دلیل آن، حدود ۴۰ هزار چاه غیر قانونی است که مردم منطقه حفر کردهاند.»
سوء مدیریت در حوزهی آبریز، نقش مهمی در از بین رفتن دریاچه بازی کرده است
راه حل این بحران، نه آسان است و نه ارزان. دولت حسن روحانی قصد دارد که در یک دههی آینده، ۶ میلیارد دلار برای احیای دریاچهی ارومیه هزینه کند. این بزرگترین پروژهی زیست محیطی تاریخ ایران است. در سال ۲۰۱۵، کابینهی حسن روحانی، ۶۶۰ میلیون دلار به ۸۸ پروژهی زیستمحیطی اختصاص داد. عمدهی آنها برای اصلاح زیرساختها و بهبود سامانههای آبیاری نزدیک دریاچه هستند. تدابیر دیگری نیز اندیشیده شده است، از جمله صرفهجویی در مصرف آب، ایجاد پناهگاه برای حیات وحش دریاچهی ارومیه و برداشتن گامهایی برای مقابله با بیابانی شدن دریاچه. آخانی میگوید: «کارهای بیشتری باید انجام شود. تقریبا برای پژوهش و بازسازی اکولوژیکی هیچ هزینهای نمیشود. همچنین تا به حال هیچ هزینهای برای اینکه روستاییان اعمال مخربی مثل چرای دام یا حفر چاه انجام ندهند، نشده است.» سروشیان میگوید: «اینکه ارومیه را میتوان نجات داد یا خیر، یک پرسش میلیون دلاری است.»
در کرانهی شرقی دریاچه، پرندگان بر فراز بیابانی از نمک پرواز میکنند. بیابانی که قبلا قسمتی پر آب از دریاچه بود. حسین آخانی بر روی کویر نمک قدم میزند و به قسمتی میرسد که هنوز خاک آن مرطوب است. جایی که هنوز گیاهان «جگن» وجود دارند و آخرین روزهای زندگی خود را سپری میکنند. حسین خم میشود و به چند نوع گیاه نمکدوست اشاره میکند. سپس چشمانش برق میزند و با فریاد میگوید: «خودش است! گیاهی که زندگی من را تغییر داد.» در سال ۱۹۸۶ او دانشآموز بود و در یک مرداب نمکی نزدیک اراک، یک گیاه نادر نمکدوست با نام علمی «Microcnemum coralloides» را پیدا کرد. کشفی که باعث شد باقی عمرش را به دنبال گیاهان نمکدوست برود. مرداب نمکی نزدیک شهر مادری او، خشک شد و باعث شد که M. coralloides هم از بین برود. ولی هشت سال پیش آخانی به طور اتفاقی دوباره آن را یافت. او میگوید: «این گیاه هیچ آیندهای در اینجا ندارد.» او چند شاخه گیاه نمونه را بین ورقهای کاغذ قرار میدهد تا برای مطالعهی بیشتر به تهران ببرد.
بر روی سه رودخانهای که ۹۰ درصد آب دریاچهی ارومیه را تامین میکردند، سد ساختند تا آب زمینهای کشاورزی را تامین و برق تولید کنند
در ساحل شرقی دریاچه، بندر رحمانلو قرار دارد. بندری که زمانی رونق خیلی زیادی داشت. در غرب این بندر، مزرعهای بزرگ و زیبا از گلهای آفتابگردان دیده میشود. مزرعهای که از متهمان اصلی خشک شدن دریاچهی ارومیه است. پیش از انقلاب اسلامی ایران، اینجا انگور کاشته میشد. بعد از انقلاب، کشاورزان به کاشت محصولات دیگری روی آوردند. محصولاتی مثل آفتابگردان، گندم، سیب و چغندر قند که آب بیشتری احتیاج داشتند. برای تامین آب این مزارع، مسئولان بر روی رودخانههایی که به دریاچه میرسیدند، سد ساختند. پروفسور سروشیان میگوید: «مساحت مزارعی که به آب زیاد احتیاج داشتند به یکباره افزایش یافت و این باعث شد که مصرف آب در منطقه چهار برابر یا بیشتر شود.»
وقتی دریاچه شروع به پسروی کرد، باد نمکهای بستر دریاچه را به مزارع اطراف برد و باعث شد که خاک آنها شور شود. یکی از نمایندگان سازمان ملل در ایران به نام «گری لوییس» (Gary Lewis) میگوید: «کشاورزی منطقه که تهدید شد، زندگی مردم در معرض خطر قرار گرفت. وقتی دریاچه خشک شد، مردم زیادی در مقیاس هزاران نفر از این منطقه مهاجرت کردند.» دقیقا همان اتفاقی که برای مردم نزدیک به دریاچهی آرال افتاد. دریاچهای که در اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت و اکنون پیکر بیجان آن بین کشورهای ازبکستان و قزاقستان تقسیم شده است.
سروشیان میگوید: «برای جلوگیری از بحرانهای انسانی و اکولوژیکی، ایرانیها باید در پی راهحلهای ساده بروند. مثل اینکه انشعاباتی را درست کنند که آب رودخانهها بتواند به دریاچه بازگردد.» «محمود تجریشی» معاون پژوهشی دانشگاه صنعتی شریف که در پروژهی احیای دریاچهی ارومیه فعالیت میکند، میگوید: « با استفاده از روشهای آبیاری بهینه در کل کشور، میتوان تا ۴۵ درصد در مصرف آب کشاورزی صرفهجویی کرد. کار مشکلتر این است که از کشاورزان بخواهیم محصولاتی که آب زیادی احتیاج دارند نکارند.»
یکی از کارهای مشکل دیگر این است که فکری به حال میانگذر ۱۵ کیلومتری دریاچهی ارومیه که ۲۰ سال پیش بر روی یک تنگه در دریاچه احداث شد بکنیم؛ یعنی مثلا آن را حذف کنیم این میانگذر باعث شده که دریاچه به دو قسمت تقسیم شود. یک قسمت خیلی بزرگ جنوبی که عمدتا خشک شده و یک قسمت شمالی که همچنان مقداری آب در آن باقیست. تصویر ماهوارهای قسمت شمالی خیلی شبیه به اقیانوس منجمد شمالی است. به رنگ آبی نیلگون و پر از نقاط سفیدی که مثل قطعههای یخ به نظر میرسند، ولی در حقیقت جزایری نمکی هستند. سروشیان میگوید: «اختلال در چرخهی طبیعی آب، بر روی انعطافپذیری اکولوژیکی دریاچه تاثیر داشته است.»
دولت حسن روحانی قصد دارد که در یک دههی آینده، ۶ میلیارد دلار برای احیای دریاچهی ارومیه هزینه کند
برای جلوگیری از کویری شدن همهی دریاچه، مهندسان در حال اندیشیدن به راهکارهایی جهت جلوگیری از خشک شدن قسمتهای فرعی دریاچه هستند. میتوان خلیجهای کوچک سواحل دریاچه را تبدیل به استخرهایی برای احیای آرتمیا کرد. بدین ترتیب شاید پرندگان آبزی دوباره به اینجا باز گردند. این استراتژی یک قرن است که در دریاچهی نمک بزرگ یوتا انجام میشود. ولی آخانی و دیگر اکولوژیستها به شدت با قسمتبندی کردن دریاچه مخالف هستند. او میگوید: «ما تاثیر مخرب میانگذر را یک بار دیدهایم. ضرب المثلی در فارسی داریم که میگوید: آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود.»
در قسمت شمالی دریاچه، مردی با یک کلاه حصیری در حال آزمایش راهحلی کوچکتر است. او با شیلنگ بر روی تپههای شنی آب میپاشد. این مرد «سیروس ابراهیمی» نام دارد و یک بیوتکنولوژیست از دانشگاه صنعتی سهند در تبریز است. او دست از کار میکشد تا توضیح بدهد که دقیقا چه کار میکند. سیروس توضیح میدهد که در حال پاشیدن یک نوع محیط کشت باکتریایی است. محیط کشتی که میتواند باعث رشد گیاه شود. در ضمن میتواند تپهی شنی را تثبیت کند تا باد، شنهای آن را به این سو و آن سو نبرد.
آزمایش سیروس، یکی از پنچ پروژهی آزمایشی برای تثبیت شنهای روان است و تلاش میکند که در رقابت با دیگر پروژهها، بودجهی بیشتری را به خود اختصاص دهد. «کیومرث پورجبلی» که یک هورتیکالچریست در روستای جبل است، توتهای بنفش کوچکی را از یک گیاه بوتهای به نام Nitraria schoberi میچیند. این گیاه به طرز عجیبی بر روی تپههای شنی روییده است. سیروس در حال کاشتن دانههایی بر روی دیگر تپههای شنی است. او میگوید: «من سعی دارم که فرایند طبیعی را تسریع کنم.» سپس یک توت تعارف میکند و میگوید: «بفرمایید، خیلی شور است.»
در ماه ژوئن، سروشیان گروهی ۱۰ نفره از دانشمندان و مدیران ایرانی را برای بازدید از سه دریاچهی نمکی کالیفرنیا به آمریکا آورد. این سه دریاچه، «سالتون سی» (Salton Sea)، «مونو لیک» (Mono Lake) و «آونز لیک» (Owens Lake) نام دارند. البته آنها را برای بازدید از دریاچهی بزرگ نمکی یوتا نیز برد. او میگوید: «قصد من این بود که به آنها نشان دهم در غرب آمریکا چه تجربههایی را کسب کردهایم. نمیخواستم بگویم که شما نیز دقیقا همین کارها را باید بکنید.» سروشیان خوشبین و امیدوار است. او فکر میکند که میتوان دریاچهی ارومیه را نجات داد ولی میگوید که برای این کار وقت زیادی نداریم.
منبع: mag.digikala.com